English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (7775 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hard advertising U تبلیغات تهاجمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
attacking [style of play, player] <adj.> U تهاجمی
aggressive U تهاجمی
offensive <adj.> U تهاجمی
incursive U تهاجمی
skates U بازی تهاجمی
shock troops U گروه تهاجمی
offensive league U اتحادیه تهاجمی
offensive war U جنگ تهاجمی
power play U نقشه تهاجمی
skate U بازی تهاجمی
play marking U حرکات تهاجمی
offensive weapon U سلاح تهاجمی
skated U بازی تهاجمی
furor U خشم تهاجمی
offensive alliance U پیمان تهاجمی
dash U کشتی تهاجمی
offensive block U دفاع تهاجمی
power struggle U نقشه تهاجمی
dashes U کشتی تهاجمی
dashed U کشتی تهاجمی
publicist U تبلیغات چی
publicity U تبلیغات
publicists U تبلیغات چی
incantations U تبلیغات
showman U تبلیغات چی
propagandist U تبلیغات چی
propaganda U تبلیغات
incantation U تبلیغات
propagandists U تبلیغات چی
advertisement U تبلیغات
advertisements U تبلیغات
showmen U تبلیغات چی
offensive movement U حرکت تهاجمی شمشیرباز
scrappiest U بازی تهاجمی سریع
simple wing U طرح تهاجمی با خط نامتعادل
attack cargo ship U ناو باربری تهاجمی
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
scrappy U بازی تهاجمی سریع
offensive U اهانت امیز تهاجمی
offensives U اهانت امیز تهاجمی
look-in U روش پاس تهاجمی
scrappier U بازی تهاجمی سریع
slot formation U نوعی طرح تهاجمی
slot t U نوعی طرح تهاجمی
white propaganda U تبلیغات سفید
puffery U تبلیغات پر سر وصدا
propagandize U تبلیغات کردن
fanfare [of publicity] U هیاهوی تبلیغات
political propaganda U تبلیغات سیاسی
publicized U تبلیغات کردن
publicizing U تبلیغات کردن
publicizes U تبلیغات کردن
publicize U تبلیغات کردن
advertising blitz U تبلیغات شدید
black propaganda U تبلیغات سیاه
black propaganda U تبلیغات خطرناک
competitive advertising U تبلیغات رقابتی
publicising U تبلیغات کردن
election propaganda U تبلیغات انتخاباتی
publicised U تبلیغات کردن
heavy advertising U تبلیغات وسیع
publicises U تبلیغات کردن
grey propaganda U تبلیغات منفی
grey propaganda U تبلیغات خاکستری
offensives U تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensive U تهاجم تهاجمی حمله عمومی
flying wedge U نوعی مانور تهاجمی قدیمی
aids to trade U حمل و نقل و تبلیغات
space broker U کارگزار امور تبلیغات
burst advertising U شروع تبلیغات شدید
target audience U جماعت هدف تبلیغات
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
end run U بازی تهاجمی با دور زدن دفاع
split t U نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
hoopla U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
razzamatazz U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
carnival [American E] U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
hustle and bustle U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
funfair U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
shivaree U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
razzmatazz U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
proselytism U تحت تاثیر تبلیغات مسلکی واقع شدن
media hype U تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media circus U تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
consumer advertising U تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
This sort of propaganda is for home consumption U این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
slants U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
statue of liberty play U بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
strong side U سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
slanted U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slant U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
quick opener U بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
electrographic architecture U [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
triple option U بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com